ای باد صبا از دهکده ما هم میگذری
چه خبرها داری؟
خبرها دارم...
هر صبحدم خورشید با تلألو دل ربایش آفتابگردانها را می خنداند
با هر وزش نسیم، کبوترها از عمق وجودشان ترانه میخوانند
اردکهای وحشی، شیفته چکاوک هایی شدهاند که از دوردستها آواز رهایی سر دادهاند
پرستوها فوج فوج بر شاخههای بید نشسته و آهنگ کوچ را زمزمه میکنند
رود همچنان با خروش شکوهمند شبانهاش گرگها را به زوزه وا میدارد
پونههای وحشی با چشمهای نیمه شکفته صورت دشت را کبود کرده اند
پایکوبی خوشههای طلایی گندمزار ها تا آنسوترها هم دیده میشود ...
ای باد صبا...
لطفی کن...
دوباره گر گذرت افتاد بر ده ما...
بوی خوش گل شقایق و میخک را برایم هدیه بیاور...
برچسب : نویسنده : hassanazarm بازدید : 59