تو می آیی

ساخت وبلاگ

بهار می رود و من دلتنگم...

اما می دانم تو روزی با همان چشمان معصومت بیصدا می آیی

لباس آبیت را می پوشی

و خرامان خرامان آرام بر دلم فرود می آیی

و من شیدای غریب خنده کنان از عمق وجودم آواز پر شکوه دلدادگی سر می دهم

و نام زیبای تو را با عشق سر هر کوی تکرار می کنم...

به دیدار رخ سیمین گونه ات رقص کنان می شتابم 

و از نو برایت ترانه عاشقی می سرایم.

+ نوشته شده توسط حسن آزرم در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶ و ساعت 1:26 |
لبخند...
ما را در سایت لبخند دنبال می کنید

برچسب : آیی, نویسنده : hassanazarm بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 29 مرداد 1396 ساعت: 16:29